سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 92/7/6 | 12:20 صبح | نویسنده : احیاگران عید بزرگ غدیر دولت آباد*قنبر حیدری*

 

احیای عید بزرگ غدیر خم وظیفه ای واجب بر گردن همگان

 

با گذری بر صفحات پر عبرت تاریخ و با نگاهی عمیق به وقایع آن انسان در می یابد که چه وظیفه خطیری بر دوش همگان از اول تا کنون بوده است و هر آنکه در احیای این وظیفه تلاش نموده است موفق سربلند و پیروز بر آمده  و سلمان ها و اباذرها و مقدادها و عمارها شده اند و هر آنکه در احیای این وظیفه از پای نشسته و اهمیت زیادی نداده و نعوذ بالله گاهی کار شکنی کرده ، سرافکنده و خار و ذلیل و اهل آتش بوده و طلحه و زبیرها و کعب الاحبارها و سعد بن قیس ها و دیگر منافقین شده اند . و آن امر چیزی جز ولایت و امامت و امارت مسلمین نیست که بارزترین و رساترین و دشمن شکن ترین آنها مسأله اساسی غدیر خم است.

واحیای این امر ولایت وظیفه ای همگانی و جهان شمول است همانطور که در بیانات درر بار پیامبر اکرم آمده است که :

فَلیُبَلِّغ الحَاضِرُ الغَائِبَ وَ الوَالِدُ الوَلَدَ اِلَی یَومِ القِیَامَةِ

پس ندای غدیر را حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت باید برسانند.

و همین گفتار و وظیفه ای که از جانب پیامبر بر دوش مردم آمده بود و از طرفی اهمال و سهل انگاری و از پا نشستن مردم و گوش به فرمان پیامبر در تبلیغ این امر نبودن باعث شد که جگر گوشه و پاره تن او یعنی زهرای مرضیه خطاب به این امت بفرماید :

وَا اَسَفَاه أَنَسِیتُم قَولَ رَسُولِ اللـَه یَومَ غَدِیرِ خُمٍّ: مَنکُنتُ مَولَاهُ فَعَلِیٌّ مَولَاهُ ؟!

چقدر اسفناک است آیا سخن رسول خدا را د روز غدیر خم فراموش کردید که فرمود : هر کس من صاحب اختیار و مولای او هستم این علی مولا و صاحب اختیار اوست ؟؟!!

پس باید قدری به خود بیاییم که نکند ما هم گفتار پیامبر را در روز غدیر خم درباره احیای امر ولایت و فراموش کرده باشیم ؟! نکند ما هم فردای قیامت شرمنده زهرای مرضیّة سلام الله علیها باشیم ؟! نکند ما هم به ندای مظلومیت این مظلوم بزرگ عالم گوش نداده و و از او دفاع نکرده باشیم؟!

 




تاریخ : جمعه 92/7/12 | 11:0 عصر | نویسنده : احیاگران عید بزرگ غدیر دولت آباد*قنبر حیدری*

اینترنت و غدیر

 

www.abuturab.org
پایگاه اطلاع رسانیامیرالمؤمنین(علیه‌السلام)-( انگلیسی)‏‏

www.khetabeghadir.com
پایگاه اطلاع رسانی درمورد خطبه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز عید سعید غدیر خم.‏ ازامکانات این سایت دانلود رایگان نرم افزار خطابه ی غدیر قابل استفاده بر روی موبایلمی باشد. (فارسی(

www.ghadir.jahanpayam.net
پایگاه ویژه غدیر- کاری از شبکه اطلاع رسانی جهان پیام – (فارسی)‏‏

www.ghadeer.org
پایگاه در مورد واقعه غدیر خم – )فارسی - انگلیسی)‏‏

www.qadir.info
پایگاه در مورد واقعه غدیر خم  )فارسی(

www.imamalislib.com
کتابخانه تخصّصی امیرالمؤمنین علیه السّلام - (فارسی)

www.abuturab.org
پایگاه اطلاع رسانیامیرالمؤمنین(علیه‌السلام)-( انگلیسی(

www.ghadirekhom.com
پایگاه در مورد واقعه غدیرخم – (فارسی(

www.imamali.ir
راهنمای پایگاههای اینترنتیدرباره امیرالمؤمنین علیه‌السلام - وابسته به مرکز تحقیقات امام علی علیه‌السلام) – (فارسی(

www.imamalinet.net
پایگاه اطلاع رسانیامیرالمؤمنین علیه‌السلام-(فارسی-عربی- انگلیسی(

www.ghadir.ca
پایگاه اطلاع رسانی غدیر- (فارسی(

www.berkeh.ir
پایگاه اطلاع رسانی در مورد واقعهغدیر خم – (فارسی(

www.valiasr-aj.com
‏پایگاه مؤسسه تحقیقاتی حضرتولی عصر (عجل الله تعالی فرجه ‌الشریف) – (فارسی-عربی-انگلیسی(




تاریخ : پنج شنبه 92/7/11 | 11:0 عصر | نویسنده : احیاگران عید بزرگ غدیر دولت آباد*قنبر حیدری*

غدیر خم در آئینه روایات

 

1. قال رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم): یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ أَفْضَلُ أَعْیَادِ أُمَّتِی وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَمَرَنِی اللَّهُ تَعَالَى ذِکْرُهُ فِیهِ بِنَصْبِ أَخِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع عَلَماً لِأُمَّتِی یَهْتَدُونَ بِهِ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَکْمَلَ اللَّهُ فِیهِ الدِّینَ وَ أَتَمَّ عَلَى أُمَّتِی فِیهِ النِّعْمَةَ وَ رَضِیَ لَهُمُ الْإِسْلَامَ دِیناً  ‏. امالى صدوق، ص125، ح.8

رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم)  فرمود: روز غدیر خم برترین عیدهاى امت من است و آن روزى است که خداوند بزرگ دستور داد؛ آن روز برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزى است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین براى آنان پسندید.

*****

2. عن الصادق علیه السلام قال: هو عید الله الاکبر،و ما بعث الله نبیا الا و تعید فى هذا الیوم و عرف حرمته و اسمه فى السماء یوم العهد المعهود و فى الارض یوم المیثاق المأخوذ و الجمع المشهود. وسائل الشیعه، 5: 224، ح .1

امام صادقعلیه السلام فرمود: روز غدیر خم عید بزرگ خداست، خدا پیامبرى مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانى است.

*****

3. َ قِیلَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِلْمُؤْمِنِینَ مِنَ الْأَعْیَادِ غَیْرُ الْعِیدَیْنِ وَ الْجُمُعَةِ قَالَ نَعَمْ لَهُمْ مَا هُوَ أَعْظَمُ مِنْ هَذَا یَوْمٌ‏أُقِیمَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَعَقَدَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص الْوَلَایَةَ فِی أَعْنَاقِ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ- بِغَدِیرِ خُمٍّ... وسائل الشیعه، 7: 325، ح .5

به امام صادق علیه السلام گفته شد: آیا مؤمنان غیر از عید فطر و قربان و جمعه عید دیگرى دارند؟ فرمود: آرى، آنان عید بزرگتر از اینها هم دارند و آن روزى است که امیرالمؤمنین علیه السلام در غدیر خم بالا برده شد و رسول خدا مسأله ولایت را بر گردن زنان و مردان قرار داد.

*****

4. قال ابو عبد الله علیه السلام: ... و یوم غدیر بین الفطر والاضحى‏و یوم الجمعة کالقمر بین الکواکب. اقبال سید بن طاووس: .466

امام صادق(ع) فرمود: ... روز غدیر خم در میان روزهاى عید فطر و قربان و جمعه همانند ماه در میان ستارگان است.




تاریخ : سه شنبه 92/3/21 | 10:59 عصر | نویسنده : احیاگران عید بزرگ غدیر دولت آباد*قنبر حیدری*
( معرفت از دید گاه امام حسین علیه السلام )
 

در کتاب مقتل آل الرّسول حکایت شده است :

روزى یک نفر عرب بیابان نشین به محضر مبارک حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السّلام شرفیاب شد و اظهار داشت :
اى پسر رسول خدا! من دیه کامله اى را تضمین کرده ام ؛ ولیکن از پرداخت آن ناتوانم ، با خود گفتم : بهتر است نزد بخشنده ترین و بزرگوارترین افراد برسم و از او تقاضاى کمک نمایم ؛ و از شما اهل بیت رسالت گرامى تر و بخشنده تر نیافتم .
حضرت فرمود: اى برادر عرب ! من از تو سه مطلب را سؤ ال مى کنم ، چنانچه یکى از آن ها را جواب دهى ، یک سوّم دیه را مى پردازم .
و اگر دوتاى آن سؤ ال ها را پاسخ صحیح گفتى ، دوسوّم آن را خواهم پرداخت ؛ و در صورتى که هر سه مسئله را پاسخ درست دادى ، تمام دیه و بدهى تو را پرداخت مى نمایم .
اعرابى گفت : یاابن رسول اللّه ! آیا شخصیّتى چون شما که اهل فضل و کمال هستى از همانند من بیابان نشین سؤ ال مى کند؟!
حضرت فرمود: از جدّم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: نیکى و احسانى را که به دیگرى مى کنى ، بایستى به مقدار شناخت و معرفت آن شخص ‍ باشد.
اعرابى عرضه داشت : پس آنچه دوست دارى سؤ ال فرما، چنانچه توانستم پاسخ مى دهم ؛ وگرنه از شما مى آموزم ، و در همه امور از خداوند متعال کمک و یارى مى طلبم .
حضرت سؤ ال نمود: کدام کارها افضل اعمال است ؟
اعرابى پاسخ داد: همانا ایمان و اعتقاد به خداوند سبحان ، افضل اعمال و برترین کارها است .
حضرت فرمود: راه نجات از هلاکت چگونه است ؟
اعرابى در جواب گفت : توکّل و اعتماد بر خداوند متعال ، بهترین وسیله نجات و رستگارى است .
سوّمین سؤ ال این بود: چه چیز موجب زینت مرد خواهد بود؟
اعرابى در پاسخ اظهار داشت : علم و دانشى که همراه با صبر و شکیبائى باشد.
سپس امام حسین علیه السّلام اظهار نمود: چنانچه براى انسان اشتباهى رخ دهد؟
اعرابى گفت : مال و ثروتى که همراه با مروّت و وجدان باشد.
و پس از آن حضرت فرمود: 
چنانچه باز هم اشتباه کند؟
اعرابى اظهار داشت : تنها راه نجات او این است ، که صاعقه اى از آسمان فرود آید و او را بسوزاند و نابودش کند.
حضرت در این لحظه تبسّمى نمود و همیانى را جلوى اعرابى قرار داد که در آن مقدار هزار دینار بود؛ و همچنین انگشترش را که نگین آن صد درهم ارزش داشت به اعرابى اهدا نمود و فرمود: اى اعرابى ! این مبلغ را بابت بدهى خود بپرداز؛ و انگشتر را هزینه زندگى خود کن .
و چون اعرابى آن هدایا را گرفت ، از حضرت تشکر و قدردانى کرد و گفت : «اللّهُ یَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ. »
یعنى ؛ خداوند متعال مى داند خلافت و رسالت خود را به چه کسانى واگذار نماید.1

 - بحار الأنوار، ج‏44، ص: 196 به نقل از جامع الاخبار

متن روایت:

جامع الأخبار فِی أَسَانِیدِ أَخْطَبِ خُوارَزْمَ- أَوْرَدَهُ فِی کِتَابٍ لَهُ فِی مَقْتَلِ‏ آلِ‏ الرَّسُولِ‏- أَنَّ أَعْرَابِیّاً جَاءَ إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فَقَالَ- یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ ضَمِنْتُ دِیَةً کَامِلَةً وَ عَجَزْتُ عَنْ أَدَائِهِ- فَقُلْتُ فِی نَفْسِی أَسْأَلُ أَکْرَمَ النَّاسِ- وَ مَا رَأَیْتُ أَکْرَمَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص- فَقَالَ الْحُسَیْنُ یَا أَخَا الْعَرَبِ أَسْأَلُکَ عَنْ ثَلَاثِ مَسَائِلَ- فَإِنْ أَجَبْتَ عَنْ وَاحِدَةٍ أَعْطَیْتُکَ ثُلُثَ الْمَالِ- وَ إِنْ أَجَبْتَ عَنِ اثْنَتَیْنِ أَعْطَیْتُکَ ثُلُثَیِ الْمَالِ- وَ إِنْ أَجَبْتَ عَنِ الْکُلِّ أَعْطَیْتُکَ الْکُلَّ- فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ مِثْلُکَ یَسْأَلُ عَنْ مِثْلِی- وَ أَنْتَ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ وَ الشَّرَفِ- فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع بَلَى سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللَّهِ ص- یَقُولُ الْمَعْرُوفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفَةِ فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ- سَلْ عَمَّا بَدَا لَکَ فَإِنْ أَجَبْتُ وَ إِلَّا تَعَلَّمْتُ مِنْکَ- وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏- فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ- فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ الْإِیمَانُ بِاللَّهِ- فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع فَمَا النَّجَاةُ مِنَ الْمَهْلَکَةِ- فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ الثِّقَةُ بِاللَّهِ- فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع فَمَا یُزَیِّنُ الرَّجُلَ- فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ عِلْمٌ مَعَهُ حِلْمٌ فَقَالَ فَإِنْ أَخْطَأَهُ ذَلِکَ- فَقَالَ مَالٌ مَعَهُ مُرُوءَةٌ فَقَالَ فَإِنْ أَخْطَأَهُ ذَلِکَ- فَقَالَ فَقْرٌ مَعَهُ صَبْرٌ فَقَال الْحُسَیْنُ ع- فَإِنْ أَخْطَأَهُ ذَلِکَ فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ- فَصَاعِقَةٌ تَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ تُحْرِقُهُ فَإِنَّهُ أَهْلٌ لِذَلِکَ- فَضَحِکَ الْحُسَیْنُ ع وَ رَمَى بِصُرَّةٍ إِلَیْهِ فِیهِ أَلْفُ دِینَارٍ- وَ أَعْطَاهُ خَاتَمَهُ وَ فِیهِ فَصٌّ قِیمَتُهُ مِائَتَا دِرْهَمٍ- وَ قَالَ یَا أَعْرَابِیٌّ أَعْطِ الذَّهَبَ إِلَى غُرَمَائِکَ- وَ اصْرِفِ الْخَاتَمَ فِی نَفَقَتِکَ فَأَخَذَ الْأَعْرَابِیُّ- وَ قَالَ‏ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ‏ الْآیَة

 




تاریخ : سه شنبه 91/3/9 | 3:56 عصر | نویسنده : احیاگران عید بزرگ غدیر دولت آباد*قنبر حیدری*

احتجاج امّ سلمه رضی اللَّه عنه همسر گرامى پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله بر عائشه در مخالفت با خروج او به جنگ با أمیر المؤمنین علیه السّلام‏

شعبىّ از عبد الرّحمن بن مسعود عبدى نقل نموده که گفت: من با عبد اللَّه بن زبیر و طلحه و زبیر در مکّه بودیم، که عبد اللَّه بن زبیر و مرا که همراهش بودیم مأمور کردند که نزد عائشه رفته و بگوییم: عثمان مظلومانه کشته شده و ما از عاقبت کار امّت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله در هراسیم، پس اگر عائشه بخواهد همراه ما قیام کند، امید که خداوند به برکت حضور امّ المؤمنین تشتّت مردم را به اجتماع تبدیل فرموده و اختلاف مسلمین را رفع نماید.

پس من با عبد اللَّه بن زبیر راهى منزل عائشه شدیم، عبد اللَّه بن زبیر به جهت محرمیّت او با عائشه داخل اطاق مخصوص او شده و من در بیرون نشستم. او نیز همه آنچه باید مى‏گفت ابلاغ نمود. عائشه در پاسخ گفت: سبحان اللَّه! من امر به خروج نشده‏ام، و از همسران پیامبر تنها امّ سلمه اینجا است، به او بگویید اگر آمد من هم مى‏آیم.

پس عبد اللَّه نزد آن دو بازگشته و گفته عائشه را به سمع ایشان رسانید، طلحه و زبیر گفتند: نزد عائشه بازگشته و به او بگو اگر خود شما با او مذاکره نمائید، بهتر و مؤثّرتر است.

پس عائشه از خانه‏اش بیرون آمده نزد امّ سلمه رسید، با دیدن او امّ سلمه گفت: خوش آمدى، سوگند بخدا که تو چنین محبّت و لطفى نسبت به من نداشتى، بگو بدانم که چه شده؟

گفت: طلحه و زبیر به من خبر رسانده‏اند که أمیر المؤمنین عثمان مظلومانه کشته شده. با شنیدن این مطلب امّ سلمه به فریاد آمده و ناله‏کنان گفت: اى عائشه تو تا دیروز او را کافر مى‏دانستى، و امروز مى‏گویى أمیر المؤمنین مظلومانه کشته شده؟! عائشه گفت:

آیا با ما خروج مى‏کنى، امید که خدا بواسطه ما کار امّت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله را اصلاح فرماید.

امّ سلمه گفت: اى عائشه خارج شوم؟! با اینکه تو نیز آنچه ما از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در باب خروج شنیده‏ایم را شنیده‏اى!.

تو را قسم به خدایى که از صدق و کذب سخنان تو باخبر است آیا آن روز را بخاطر دارى که روز و نوبت تو با پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله بود و من در خانه حریره‏اى ساخته و نزد آن حضرت آوردم و او این مطالب را به تو مى‏فرمود که:

 «بخدا دیرى نپاید که سگهاى عراق- نزدیک آبى بنام حوأب- بر یکى از زنان من در حالى که میان گروهى از ستمکاران است پارس مى‏کنند!» و با شنیدن این گفتار ظرف حریره از دستم افتاد و آن حضرت سر خود به سوى من بلند ساخته و فرمود: تو را چه شده‏اى امّ سلمه؟ عرض کردم: اى رسول خدا با شنیدن این فرمایش انتظارى غیر از آن داشتید؛ چه تضمینى است که من آن زن نباشم؟ و تو اى عائشه خندیدى، و آن حضرت روى به تو کرده و فرمود: اى عایشه براى چه خندیدى و من گمان دارم که آن زن تو باشى؟! و باز تو را به خدا قسم مى‏دهم آیا بیاد دارى هنگامى را که در محضر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله از مکانى به مکان دیگر در حرکت بودیم، و آن حضرت در میان من و علىّ بن- ابى طالب در حرکت بوده و با ما سخن مى‏فرمود، و تو شتر خود را پیش رانده و در میان آن حضرت و علىّ بن ابى طالب حائل شدى، و در آن وقت پیامبر تازیانه در دستش را بلند کرده و به شتر تو زده و فرمود: سوگند به خدا که روز سخت و گرفتارى او از جانب تو یک مرتبه نیست، و این را بدان که به علىّ جز منافق و دروغگو بغض و کینه نمى‏ورزد.

و باز تو را به خدا قسم مى‏دهم، آیا به یاد دارى آن روزى را که پیامبر در بستر بیمارى بود، پدرت همراه عمر بن خطّاب به قصد عیادت آن حضرت اجازه گرفته و وارد شدند، و علىّ بن ابى طالب در پشت اطاق مشغول وصله کردن لباس و دوختن کفش رسول گرامى صلّى اللَّه علیه و آله بود، آن دو گفتند: اى رسول خدا، حال و سلامتى شما چطور است؟

فرمود: پیوسته سپاسگزار بوده و خدا را حمد و ستایش مى‏کنم. گفتند: آیا مرگ براى شما حتمى است؟ فرمود: آرى، چاره‏اى براى مرگ بشر نیست. گفتند: آیا کسى را براى بعد از خود خلیفه معیّن فرمودى؟ فرمود: خلیفه من جز همان که کفش مرا پینه مى‏کند در میان شما نیست. پس أبو بکر و عمر از حجره آن حضرت بیرون رفته و در آن حال متوجّه علىّ ابن ابى طالب شدند که در پشت حجره نشسته و سرگرم دوختن کفش پیامبر بود؟.

سپس امّ سلمه گفت: اى عائشه، آیا من پس از شنیدن این سخنان باز هم بر علىّ خواهم شورید؟! و سخنان آن پیامبر عظیم الشّأن را فراموش کنم؟.

پس عائشه به منزل خود بازگشته و گفت: اى پسر زبیر، به آن دو (طلحه و زبیر) بگو من پس از شنیدن سخنان امّ سلمه دیگر از شهر خارج نخواهم شد، ابن زبیر نیز بازگشته و سخن او را به آن دو رساند.

راوى گوید: در همان روز هنوز نیمه شب نگذشته بود که صداى شتر عایشه را شنیدم، و او با طلحه و زبیر به سوى بصره حرکت کردند. 

احتجاج-ترجمه جعفرى، ج‏1، ص: 354الی357




  • گسیختن
  • تازیانه
  • کارت شارژ همراه اول