حدیث ام سلمه در رابطه با ناکثین و مارقین وقاسطین از پیامبر
از امّ سلمه همسر گرامى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نقل است که گفت:
ما نه تن همسران پیغمبر بودیم، و هر شب نوبت به یکى از ما مىرسید، و روزى که نوبت من بود، من درب حجره آمده و اذن دخول خواستم ولى پیامبر اجابت نفرمود.
من از این مطلب سر افکنده و اندوهناک شدم، و بیم آن بردم که نکند آن حضرت با من متارکه فرموده، یا در باره من آیهاى نازل شده، پس مقدارى درنگ کرده و مجدّد مراجعت نمودم و از آن حضرت اذن دخول خواستم ولى بازهم اجازه نفرمود. این بار بیش از دفعه نخست متأثّر و ملول گشته و از سر بیتابى مجدّد بازگشته و اذن دخول خواستم.
فرمود: داخل شو اى امّ سلمه! پس من وارد شدم، و علىّ بن ابى طالب علیه السّلام در مقابل آن حضرت دوزانو نشسته و مىگفت: اى رسول خدا، پدر و مادرم فداى تو باد،
هنگامى که این چنین شد مرا چه مىفرمایى و وظیفه من در آن زمان چیست؟ پیامبر فرمود:
تو را امر به صبر مىکنم، باز علىّ بن ابى طالب سؤال خود را تکرار نمود، و آن حضرت پیوسته او را به تحمّل و صبر امر مىفرمود، و در مرتبه سوم نیز همان را گفته و فرمود: اى علىّ، اى برادرم، در آن صورت شمشیر خود را بیرون آورده و روى شانه خود بگذار؛ و در خطّ مستقیم با مخالفین بجنگ، تا موقعى که مرا ملاقات کرده و قطرات خونشان از شمشیر تو بچکد!!. سپس روى به جانب من داشته و فرمود: اى امّ سلمه این گرفتگى و ملالت تو از چیست؟ عرض کردم: بخاطر آن است که مرا اجازه ورود نمىدادى!. فرمود: این کار به خیر بوده، و هنگامى که تو اذن دخول مىخواستى جبرئیل مرا از حوادث و قضایاى آینده خبر مىداد، و مرا فرمان آورده بود که علىّ بن ابى طالب را از آن وقایع آگاه ساخته و به او توصیه و سفارشاتى بکنم. اى امّ سلمه بشنو و شاهد باش که علىّ بن ابى طالب و زیر من در دنیا و آخرت است، اى امّ سلمه بشنو و شاهد باش که او وصىّ و خلیفه من مىباشد و بعد از من وعدههایم را عملى نموده و مخالفین را در روز قیامت از اطراف حوض دور خواهد کرد.
اى امّ سلمه بشنو و شاهد باش که علىّ بن ابى طالب سیّد مسلمین و امام متّقین و پیشواى پیشانى سفیدان از وضو است، او با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگ مىکند و آنان را مىکشد.
عرض کردم: اى رسول خدا ناکثین و بیعتشکنان چه کسانند؟ فرمود: جمعى هستند که در مدینه بیعت نموده و در بصره بیعت او نقض و با او به جنگ مىپردازند.
گفتم: قاسطین کیانند؟ فرمود: معاویه و یاران او از اهل شام که در حقّ علىّ بن ابى طالب ظلم مىکنند.
گفتم: بفرمایید مارقین چه کسانند؟ فرمود: کسانى که از راه حقیقت خارج شده و در نهروان بر خلاف او اجتماع و جنگ مىکنند.
احتجاج-ترجمه جعفرى، ج1، ص: 420الی422
.: Weblog Themes By Pichak :.