احتجاج سلمان فارسىّ علیه السّلام پس از وفات پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله در نکوهش امّت در عهدشکنى از حضرت امیر علیه السّلام
از امام صادق علیه السّلام به واسطه پدران گرامش نقل شده که سلمان فارسى سه روز پس از دفن پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله خطبهاى بدین شرح ایراد نمود:
آهاى مردم! کلامى از من گوش کرده سپس در بارهاش اندیشه کنید، بدانید که اطّلاعات بسیارى در فضائل علىّ بن ابى طالب دارم، که اگر قصد نقل تمام آنها را داشته باشم گروهى از شما مرا دیوانه انگاشته و گروهى خونم را مباح سازید.
بدانید که شما را تقدیراتى است که پیشآمدهاى گوناگونى در پى آن مىآید، و این را بدانید که نزد علىّ بن ابى طالب علیه السّلام است علم منایا (مقدّرات) و علم بلایا (گرفتاریهایى که متوجّه مردم مىشود) و میراث وصایا (ثمره سفارشات پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله) و فصل خطاب و اصل و ریشه انساب (نسبهاى مردم)، همان گونه که هارون بن عمران از موسى شنید او نیز از پیامبر شنید که فرمود: «تو وصىّ من در خانواده، و جانشین و خلیفه در امّتم هستى، و نسبت تو به من همچون نسبت هارون است به موسى»، ولى افسوس که شما امّت شیوه قوم بنى اسرائیل را پیش گرفته و آگاهانه راه خطا را پیمودید. به خدا سوگند که قدم به قدم مانند بنى اسرائیل همان خطاها را مرتکب خواهید شد! به خدایى که جان سلمان در دست اوست سوگند اگر علىّ را پیشوا و والى خود ساخته بودید، هر آینه برکت و نعمت از آسمان و زمین اطراف شماها را فرا مىگرفت، تا آنجا که پرندگان آسمان دعوت شما را اجابت مىکردند و ماهیهاى دریا خواسته شما را مىپذیرفتند و دیگر هیچ دوست و بنده خدایى فقیر نشده و هیچ سهم از فرائض الهى از بین نمىرفت، و هیچ دو نفرى در حکم خدا اختلاف نمىکردند، ولى افسوس که شما مخالفت نموده و مسند خلافت را به فرد دیگرى سپردید، پس در انتظار گرفتارى و بلا باشید، و دست از خوشبختى بشوئید، من حقیقت امر را براى تک تک شما روشن ساختم، پس بدانید از امروز به بعد رشته محبّت و دوستى میان من و شما بریده شد.
دست از دامن آل محمّد صلّى اللَّه علیه و آله بر ندارید، زیرا تنها ایشان راهنماى به سوى بهشت، و در روز قیامت خوانندگان به آن خواهند بود.
بر شما باد به فرمانبرى امیر المؤمنین علىّ بن ابى طالب علیه السّلام، که به خدا سوگند که [در روز غدیر] ما به دفعات در حضور پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله تحت عنوان ولایت و امارت بر او سلام نمودیم و پیوسته رسول خدا با تأکید ما را بدان کار وامىداشت، حال مردم را چه شده با علم به فضائلش بر او حسد مىبرند؟! عاقبت حسادت قابیل بر هابیل کشتن او بود، یا مانند قوم بنى اسرائیل کارشان به کفر و ارتداد کشیده، شما را چه شده؟! اى مردم، واى بر شما، ما را با أبو فلان و فلان چه کار؟! آیا به جهل افتاده یا خود را به نادانى مىزنید؟ یا حسد ورزیده یا خود را به حسادت زدهاید؟ به خدا سوگند که شما مرتدّ و کافر شده و با شمشیر به جان هم خواهید افتاد تا آنجا که با شهادت دروغ ناجىهاى خود را محکوم به مرگ نموده و کافران را تبرئه و آزاد کنید، بدانید که من حرف خود را زدم و تسلیم پیامبرم شدم، و از مولاى خود و تمام امّت؛ علىّ بن ابى طالب علیه السّلام پیروى نمودم، همو که سیّد و سرور اوصیاء، و پیشواى پیشانى سفیدان [از وضو]، و رهبر راستگویان و شهیدان و صالحان است.
احتجاج-ترجمه جعفرى، ج1، ص: 251 الی 254
.: Weblog Themes By Pichak :.