تاریخ : سه شنبه 87/7/9 | 1:16 صبح | نویسنده : احیاگران عید بزرگ غدیر دولت آباد*قنبر حیدری*
گوشهای از سیره زندگانی امام صادق(علیه السلام)
آراستگی ظاهر
ایشان در لباس پوشیدن هم ظاهر را حفظ مىکرد و هم توانایى مالى را و مىفرمو د: «بهترین لباس در هر زمان، لباس معمول مردم همان زمان است.»
هم لباس نو مىپوشید و هم لباس وصلهدار. هم لباس گران قیمت مىپوشید و هم لباس کم بها و مىفرمود: «اگر کهنه نباشد، نو هم نیست.»
لباس کم بها و زبر را زیر و لباس نرم و گران قیمت را روى آن مىپوشید و چون «سفیان ثورى» زاهدنما به وى اعتراض کرد که: «پدرت على(علیه السلام) لباسى چنین گرانبها نمىپوشید» فرمود: «زمان على(علیه السلام) زمان فقر و ندارى بود و اکنون همه چیز فراوان است. پوشیدن آن لباس در این زمان لباس شهرت است و حرام. خداوند زیبا است و زیبایى را دوست دارد و چون به بندهاش نعمتى مىدهد، دوست دارد بندهاش آن را آشکار کند.» سپس آستین را بالا زد و لباس زیر را که زبر و خشن بود، نشان داد و فرمود: «لباس زبر و خشن را براى خدا پوشیدهام و لباس روئین را که نو و گرانبها است براى شما.»
هنگام احرام و انجام فریضه حجّ، برد سبز مىپوشید و به گاه نماز پیراهن زبر و خشن و پشمین. به وضع ظاهر خود بسیار اهمیت مىداد. ظاهرش همیشه مرتب و لباسش اندازه بود.
لباس سفید را بسیار دوست داشت و چون به دیدن دیگران مىرفت آن را برتن مىکرد. نعلین زرد مىپوشید و به کفش زرد رنگ و سفید علاقهمند بود.
موهاى سر و صورتش را هر روز شانه مىزد. عطر به کار مىبرد و گل مىبوئید. انگشترى نقره با نگین عقیق در دست مىکرد و نگین عقیق بسیار دوست مىداشت. هنگام نشستن گاه چهار زانو مىنشست و گاه پاى راست را بر ران چپ مىنهاد. در اتاقش نزدیک در و رو به قبله مىنشست. لباسهایش را خود تا مىکرد. گاه بر تخت مىخوابید و گاه بر زمین. چون از حمام بیرون مىآمد لباس تازه و پاکیزه مىپوشید و عمامه مىگذاشت.
با این همه حضرت همگام و همسان با مردم بود و اجازه نمىداد امتیازى براى وى و خانوادهاش در نظر گرفته شود و این ویژگى هنگام بروز بحرانهاى اقتصادى و اجتماعى بیشتر بروز مىیافت. از جمله در سالى که گندم در مدینه نایاب شد، دستور داد گندمهاى موجود در خانه را بفروشند و از همان، نان مخلوط از آرد جو و گندم که خوراک بقیه مردم بود، تهیه کنند و فرمود: «خدا مىداند که مىتوانم به بهترین صورت نان گندم خانوادهام را تهیه کنم، اما دوست دارم خداوند مرا در حال برنامهریزى صحیح زندگى ببیند.»
یعقوب سراج مىگوید: «براى تسلیت گفتن همراه امام صادق(علیه السلام) راهى منزل بعضى از خویشاوندان آن حضرت شدم. در بین راه بند کفش امام صادق(علیه السلام) پاره شد. آن حضرت کفش خود را به دست گرفت و با پاى برهنه به راه خود ادامه داد. ابن ابى یعفور کفش خود را در آورد و تقدیم امام صادق (علیه السلام) کرد. اما آن حضرت نپذیرفت و فرمود: صاحب مصیبت سزاوارتر است از صبر برآن و با پاى برهنه به راه خود ادامه داد.»
بسیار با ابهت بود چندان که چون دانشمندان زمانش به قصد پیروزى بر او براى مناظرههاى علمى به دیدارش مىرفتند، با دیدن او زبانشان بند مىآمد.
همواره با وقار و متین راه مىرفت و به هنگام راه رفتن عصا در دست میگرفت.
به روی ادامه مطلب کلیک کنید
ادامه مطلب...
آراستگی ظاهر
ایشان در لباس پوشیدن هم ظاهر را حفظ مىکرد و هم توانایى مالى را و مىفرمو د: «بهترین لباس در هر زمان، لباس معمول مردم همان زمان است.»
هم لباس نو مىپوشید و هم لباس وصلهدار. هم لباس گران قیمت مىپوشید و هم لباس کم بها و مىفرمود: «اگر کهنه نباشد، نو هم نیست.»
لباس کم بها و زبر را زیر و لباس نرم و گران قیمت را روى آن مىپوشید و چون «سفیان ثورى» زاهدنما به وى اعتراض کرد که: «پدرت على(علیه السلام) لباسى چنین گرانبها نمىپوشید» فرمود: «زمان على(علیه السلام) زمان فقر و ندارى بود و اکنون همه چیز فراوان است. پوشیدن آن لباس در این زمان لباس شهرت است و حرام. خداوند زیبا است و زیبایى را دوست دارد و چون به بندهاش نعمتى مىدهد، دوست دارد بندهاش آن را آشکار کند.» سپس آستین را بالا زد و لباس زیر را که زبر و خشن بود، نشان داد و فرمود: «لباس زبر و خشن را براى خدا پوشیدهام و لباس روئین را که نو و گرانبها است براى شما.»
هنگام احرام و انجام فریضه حجّ، برد سبز مىپوشید و به گاه نماز پیراهن زبر و خشن و پشمین. به وضع ظاهر خود بسیار اهمیت مىداد. ظاهرش همیشه مرتب و لباسش اندازه بود.
لباس سفید را بسیار دوست داشت و چون به دیدن دیگران مىرفت آن را برتن مىکرد. نعلین زرد مىپوشید و به کفش زرد رنگ و سفید علاقهمند بود.
موهاى سر و صورتش را هر روز شانه مىزد. عطر به کار مىبرد و گل مىبوئید. انگشترى نقره با نگین عقیق در دست مىکرد و نگین عقیق بسیار دوست مىداشت. هنگام نشستن گاه چهار زانو مىنشست و گاه پاى راست را بر ران چپ مىنهاد. در اتاقش نزدیک در و رو به قبله مىنشست. لباسهایش را خود تا مىکرد. گاه بر تخت مىخوابید و گاه بر زمین. چون از حمام بیرون مىآمد لباس تازه و پاکیزه مىپوشید و عمامه مىگذاشت.
با این همه حضرت همگام و همسان با مردم بود و اجازه نمىداد امتیازى براى وى و خانوادهاش در نظر گرفته شود و این ویژگى هنگام بروز بحرانهاى اقتصادى و اجتماعى بیشتر بروز مىیافت. از جمله در سالى که گندم در مدینه نایاب شد، دستور داد گندمهاى موجود در خانه را بفروشند و از همان، نان مخلوط از آرد جو و گندم که خوراک بقیه مردم بود، تهیه کنند و فرمود: «خدا مىداند که مىتوانم به بهترین صورت نان گندم خانوادهام را تهیه کنم، اما دوست دارم خداوند مرا در حال برنامهریزى صحیح زندگى ببیند.»
یعقوب سراج مىگوید: «براى تسلیت گفتن همراه امام صادق(علیه السلام) راهى منزل بعضى از خویشاوندان آن حضرت شدم. در بین راه بند کفش امام صادق(علیه السلام) پاره شد. آن حضرت کفش خود را به دست گرفت و با پاى برهنه به راه خود ادامه داد. ابن ابى یعفور کفش خود را در آورد و تقدیم امام صادق (علیه السلام) کرد. اما آن حضرت نپذیرفت و فرمود: صاحب مصیبت سزاوارتر است از صبر برآن و با پاى برهنه به راه خود ادامه داد.»
بسیار با ابهت بود چندان که چون دانشمندان زمانش به قصد پیروزى بر او براى مناظرههاى علمى به دیدارش مىرفتند، با دیدن او زبانشان بند مىآمد.
همواره با وقار و متین راه مىرفت و به هنگام راه رفتن عصا در دست میگرفت.
به روی ادامه مطلب کلیک کنید
ادامه مطلب...
تاریخ : چهارشنبه 87/7/3 | 3:26 عصر | نویسنده : احیاگران عید بزرگ غدیر دولت آباد*قنبر حیدری*
اشاره
خورشید فروزان حیات امام علی علیهالسلام ، در افق روز نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در آسمان شهر کوفه به خون نشست و شمشیر مسموم نفاق و کین، فرق انسان عدالتگستری را شکافت که برترین خلق پس از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود. آنان که میخواستند نور خدا را خاموش کنند، نمیدانستند که اراده الهی، بر مانایی علی علیهالسلام استوار است و میبینیم که همچنان، کردار و گفتار امام مؤمنان، چراغ راه مردان خدا و حقجویان و یکتاپرستان جهان است.
بررسی نهجالبلاغه نشان میدهد که از دیدگاه امام علی علیهالسلام ، عدالت در رأس ارزشهای اسلامی قرار دارد و تمامی ارزشها به عدالت بازمیگردد. در ارزیابی، مدیریت و قضاوت، عدالت، شرط اصلی است. با این حال، تجسّم عدالت، وجود مبارک خود امام علی علیهالسلام بود. این معنا در سخن معروف توماس کارلایل، فیلسوف انگلیسی آمده است که گفت: «امام علی؛ ما را جز این نرسد که او را دوست بداریم و به او عشق ورزیم. در کوفه ناگهان به حیله کشته شد و شدت عدالتش موجب این جنایت گشت.» به سخن کارلایل میتوان این جمله را افزود که در واقع، پافشاری امام علی علیهالسلام بر اجرای احکام و پیروی از سیره پیامبر اسلام و پرهیز از انحراف در اداره حکومت، زمینهساز توطئه بر ضد آن حضرت شد.
در فرهنگ اسلامی، شهادت، هدف نیست، بلکه ابزار ایستادگی و پایداری در برابر تهاجم دشمنان دین است. هرگاه بستر ایثار و از خودگذشتگی فراهم شد، شهادت نیز پدیدار میشود. شهادت، وسیلهای است که در پیشگاه حضرت دوست، مقام و منزلت ویژهای دارد و جایگاهی است برای ابراز تعبد و اخلاص در بندگی، و برای شهید شدن، چه کسی والاتر از امام موحدان، حضرت علی علیهالسلام . انسان کاملی که به شهادت عشق میورزید و واژه شهادت برایش نشاطآفرین بود.
در نامه 62 نهجالبلاغه از زبان امام علی علیهالسلام آمده است که من مشتاق ملاقات پروردگارم. آن حضرت، بهترین مرگها را کشته شدن در راه خدا میدانست و سوگند یاد کرده بود که هزار ضربه شمشیر بر من، آسانتر از مرگ در بستر در غیر بندگی خداست.
نوزده رمضان، سکوی پرواز ظاهری امام علی علیهالسلام تا بیکرانها، زمان جدایی از خلق و رسیدن به محبوب واقعی بود.
حضرت علی علیهالسلام بر آن بود تا آنجا که میشود، در پاسداری از اسلام و ارزشهای آن تلاش کند و در این راه، افزون بر آیات قرآن، سیره پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله نیز به عنوان الگوی عملی مورد توجه آن حضرت قرار داشت. بنابراین، در مسئله خلافت نیز همین معنا مورد توجه قرار گرفت و دوران کوتاه رهبری سیاسی جامعه اسلامی، نماد برجستهای شد از شیوه حکومت علوی. مدت این خلافت و پایان آن را خوارزمی، از نویسندگان اهل سنت، در کتاب مناقب خود چنین آورده است:«مدت خلافت علی علیهالسلام چهار سال و ده ماه بود که به حضرت علی علیهالسلام بر آن بود تا آنجا که میشود، در پاسداری از اسلام و ارزشهای آن تلاش کند و در این راه، افزون بر آیات قرآن، سیره پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله نیز به عنوان الگوی عملی مورد توجه آن حضرت قرار داشت. بنابراین، در مسئله خلافت نیز همین معنا مورد توجه قرار گرفت و دوران کوتاه رهبری سیاسی جامعه اسلامی، نماد برجستهای شد از شیوه حکومت علوی. مدت این خلافت و پایان آن را خوارزمی، از نویسندگان اهل سنت، در کتاب مناقب خود چنین آورده است:«مدت خلافت علی علیهالسلام چهار سال و ده ماه بود که به دست ابن ملجم مرادی به شمشیر مضروب شد و این حادثه شوم، قبل از ورود به دهه سوم ماه رمضان روی داد».
حادثهای که به شهادت امام علی علیهالسلام انجامید، یکی از بزرگترین جنایتهای بشری است؛ زیرا ابنملجممرادی، هیچ آزاری از امام ندیده بود. امیرمؤمنان علی علیهالسلام برای او سرا پا مهر و محبت و خیر و برکت بود، چنانکه برای دیگران.
این فاجعه، به بدنامی برنامهریزان و عامل آن انجامید و برای امام علی علیهالسلام ، حیاتی بود بالاتر از حیات دنیوی. حادثه مسجد کوفه و واکنش امام، نمایشگر اوج انسانیت و جلوهای از نمایش عدل علوی در تاریخ بشری است. نوزدهم رمضان سال چهلم هجری، شاهد مظلومیت علی علیهالسلام و اوج بندگی برترین انسان عصر پس از پیامبر بود.
به طور معمول، در اسلام، جهاد آنجا معنا پیدا میکند که به مرزهای اسلامی حمله شده و جامعه اسلامی یا بخشی از آن مورد تهدید قرار گرفته باشد. جنگهایی که در زمان پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله و امام علی علیهالسلام رخ داد، چنین بود. در عین حال، اگر جنگی شکل میگرفت و آتشی شعلهور میشد، سردار و سپهسالار آن و امیر جنگاوران و سربازان اسلام، کسی جز شیر خدا، حضرت علی علیهالسلام نبود. ایشان در شب آخر عمر سراسر جهاد و تلاش خویش و در فردای فاجعه نوزدهم رمضان، خطاب به دخترش میفرماید: «دخترم! من تمام عمرم را در معرکهها و صحنههای کارزار گذرانده و با پهلوانان و شجاعان نامی مبارزهها کردهام. چه بسیار یک تنه بر صفوف دشمن حمله برده و بزرگان رزمجوی عرب را به خاک و خون افکندهام. ترسی از چنین اتفاقات ندارم، ولی امشب احساس میکنم دیدار حق فرا رسیده است».
انسانها از مرگ گریزانند و از گرفتاری در چنگال آن هراسی همیشگی دارند. اسلام، بزرگانی را به جوامع بشری معرفی کرد که نه تنها از مرگ نمیترسیدند، بلکه آن را به بازی میگرفتند. برجستهترین شخص در سبکباری و در عین حال بیقراری درباره مرگ در راه خدا، امیرمؤمنان علی علیهالسلام بود. صحنههای فراوانی در زندگی امام علی علیهالسلام پدید آمد که شاهدی بر این معناست. برای نمونه، در جریان هجرت پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله ، در بستر ایشان خوابید و در واقع، در آغوش خطر آرمید. در جنگ بدر، نه تنها دلاوران قریش را به خاک انداخت، بلکه پشت ترس را نیز به خاک کشاند. در جنگ احد، بیش از هفتاد زخم برداشت، ولی پایداریاش، به اسلام و مسلمانان قوّت بخشید. از همه پرمعناتر اینکه، برای تأمین هزینه ازدواجش، زره خود را فروخت؛ زیرا به تعبیر پیامبر اسلام، به آن نیاز نداشت. آن انتظار و این بیقراری، درسحرگاه نوزدهم رمضان به وصال انجامید.
مسجد کوفه در نوزدهم ماه رمضان سال چهلم، محلی بود که پرده از چهره مسلماننمایان برداشته شد. خوارج باقی مانده از جنگ نهروان، نورانیت خورشید را نمیدیدند و حق و باطل را به گونهای یکسان در تاریکی میپنداشتند و تنها خود را مسلمان میدانستند. به تعبیر امام خمینی رحمهالله ، آنهایی که حضرت امیرمؤمنان علی علیهالسلام را در محراب عبادت کشتند، مدعی اسلام بودند و با اسم اسلام، با اسلام جنگیدند. ایشان در جای دیگر، از عدهای یاد میکند که پیشانیشان از شدت طول سجده پینه بسته بود، ولی حق را کشتند. این مسئله و شهادت امام علی علیهالسلام ، گواه مظلومیت و غربت آن امام همام است.
نوزده رمضان، از منظری دیگر فاجعه نوزده رمضان سال چهلم هجری را از زبان ابن ملجم مرادی میتوان اینگونه بیان کرد: علی علیهالسلام وارد مسجد شد و پس از آنکه با خدای خویش راز و نیاز کرد، راه پشتبام مسجد را در پیش گرفت و با ندای بلند، آواز اذان سر داد. آنگاه با صدای محبتآمیزش مرا برای نماز بیدار کرد. سپس در محراب به نماز ایستاد. لحظات سخت و سنگینی بود. همین که علی علیهالسلام سر از سجده برداشت، بلافاصله شمشیرم را بالای سر بردم و با تمام قوا آن را فرود آوردم و درست بر جایی زدم که عمر و بن عبدود در جنگ خندق بر سر علی علیهالسلام ضربه زده بود. این ضربت تا سجدهگاهش را شکافت و خون فواره زد، ولی علی علیهالسلام فقط ندا در داد: «به خدای کعبه رستگار شدم».
امام علی علیهالسلام ، مقام امامت و پیشوایی امت اسلامی را بر عهده داشت. در کتاب شریف نهجالبلاغه، به جایگاه رهبری و نیز وظایف حاکم جامعه دینی اشاره شده است. مبارزه با فساد و رهبران فاسد، بهرهوری از دانش، بینش و مدیریت همراه با پیشینه درخشان و دارا بودن صفاتی چون مردمدوستی، خودسازی، هوشیاری، قاطعیت، هماهنگی در گفتار و کردار و دردمندی، از جمله نکاتی است که مورد توجه امام علی علیهالسلام قرار گرفته است. با این عقیده، امیرمؤمنان پس از آنکه در مسجد کوفه هدف قرار گرفت، خطاب به ابن ملجم فرمود: «آیا من برای تو امام بدی بودم که با من اینگونه رفتار کردی؟ آیا بر تو مهربان نبودم؟ آیا بیش از دیگران به تو عنایت نکردم؟ آیا عطایت را زیاد نکردم؟ زیرا امید داشتم که از گمراهی رهایی یابی و به هدایت رهنمون شوی».
بیتردید، فتوت و مردانگی، از ویژگیهای اخلاقی است که بسیار مورد توجه و تأکید قرآن و آموزههای تربیتی پیشوایان معصوم علیهمالسلام قرار گرفته است. دامنه این مردانگی در مورد آن بزرگواران چنان گسترده است که حتی گاه بر سر دشمنان دین نیز سایه افکنده است. یکی از جلوههای تاریخی و ماندگار اخلاق اسلامی، مسئله برخورد امیرمؤمنان علی علیهالسلام با ابن ملجم مرادی است. در تاریخ آمده است که امام علی علیهالسلام فرمود: «او اسیر شماست، به او نیکی کنید. محلی را که در آن زندانی است، وسیع قرار دهید. اگر من زنده ماندم، او را خواهم کشت یا اگر مایل بودم، خواهمش بخشید. اگر مُردم، او را یک ضربت بزنید، همانگونه که بر من ضربت زده است.» این وصیت را شهریار شعر ایران زمین، اینگونه به نظم آورده است:به جز از علی علیهالسلام که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
بزرگی و بزرگواری امیرمؤمنان علی علیهالسلام ، بدیهی و کتمانناپذیر است و در قرآن کریم نیز آیات متعددی در این باره وجود دارد. جالب اینجاست که دشمنانش نیز این شخصیت بزرگ را ستودهاند. معاویه، دشمن سرسخت آن حضرت، پس از شنیدن خبر شهادت امام علی علیهالسلام گفت: «کسی را از دست دادند که منبع دانش، برتری و نیکی بود و مقام برجستهای داشت. نمیدانید اسلام، چه شخصیت دانشور، فضیلتگستر، پرسابقه و درخشندهای را از دست داد.» این در حالی است که میزان دشمنی معاویه با آن حضرت، بر هیچ کس پوشیده نیست.
خورشید فروزان حیات امام علی علیهالسلام ، در افق روز نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در آسمان شهر کوفه به خون نشست و شمشیر مسموم نفاق و کین، فرق انسان عدالتگستری را شکافت که برترین خلق پس از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود. آنان که میخواستند نور خدا را خاموش کنند، نمیدانستند که اراده الهی، بر مانایی علی علیهالسلام استوار است و میبینیم که همچنان، کردار و گفتار امام مؤمنان، چراغ راه مردان خدا و حقجویان و یکتاپرستان جهان است.
امام علی علیهالسلام ؛ تجسم عدالت
بررسی نهجالبلاغه نشان میدهد که از دیدگاه امام علی علیهالسلام ، عدالت در رأس ارزشهای اسلامی قرار دارد و تمامی ارزشها به عدالت بازمیگردد. در ارزیابی، مدیریت و قضاوت، عدالت، شرط اصلی است. با این حال، تجسّم عدالت، وجود مبارک خود امام علی علیهالسلام بود. این معنا در سخن معروف توماس کارلایل، فیلسوف انگلیسی آمده است که گفت: «امام علی؛ ما را جز این نرسد که او را دوست بداریم و به او عشق ورزیم. در کوفه ناگهان به حیله کشته شد و شدت عدالتش موجب این جنایت گشت.» به سخن کارلایل میتوان این جمله را افزود که در واقع، پافشاری امام علی علیهالسلام بر اجرای احکام و پیروی از سیره پیامبر اسلام و پرهیز از انحراف در اداره حکومت، زمینهساز توطئه بر ضد آن حضرت شد.
چشم انتظار دیدار پروردگار
در فرهنگ اسلامی، شهادت، هدف نیست، بلکه ابزار ایستادگی و پایداری در برابر تهاجم دشمنان دین است. هرگاه بستر ایثار و از خودگذشتگی فراهم شد، شهادت نیز پدیدار میشود. شهادت، وسیلهای است که در پیشگاه حضرت دوست، مقام و منزلت ویژهای دارد و جایگاهی است برای ابراز تعبد و اخلاص در بندگی، و برای شهید شدن، چه کسی والاتر از امام موحدان، حضرت علی علیهالسلام . انسان کاملی که به شهادت عشق میورزید و واژه شهادت برایش نشاطآفرین بود.
در نامه 62 نهجالبلاغه از زبان امام علی علیهالسلام آمده است که من مشتاق ملاقات پروردگارم. آن حضرت، بهترین مرگها را کشته شدن در راه خدا میدانست و سوگند یاد کرده بود که هزار ضربه شمشیر بر من، آسانتر از مرگ در بستر در غیر بندگی خداست.
نوزده رمضان، سکوی پرواز ظاهری امام علی علیهالسلام تا بیکرانها، زمان جدایی از خلق و رسیدن به محبوب واقعی بود.
از خلافت تا شهادت
حضرت علی علیهالسلام بر آن بود تا آنجا که میشود، در پاسداری از اسلام و ارزشهای آن تلاش کند و در این راه، افزون بر آیات قرآن، سیره پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله نیز به عنوان الگوی عملی مورد توجه آن حضرت قرار داشت. بنابراین، در مسئله خلافت نیز همین معنا مورد توجه قرار گرفت و دوران کوتاه رهبری سیاسی جامعه اسلامی، نماد برجستهای شد از شیوه حکومت علوی. مدت این خلافت و پایان آن را خوارزمی، از نویسندگان اهل سنت، در کتاب مناقب خود چنین آورده است:«مدت خلافت علی علیهالسلام چهار سال و ده ماه بود که به حضرت علی علیهالسلام بر آن بود تا آنجا که میشود، در پاسداری از اسلام و ارزشهای آن تلاش کند و در این راه، افزون بر آیات قرآن، سیره پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله نیز به عنوان الگوی عملی مورد توجه آن حضرت قرار داشت. بنابراین، در مسئله خلافت نیز همین معنا مورد توجه قرار گرفت و دوران کوتاه رهبری سیاسی جامعه اسلامی، نماد برجستهای شد از شیوه حکومت علوی. مدت این خلافت و پایان آن را خوارزمی، از نویسندگان اهل سنت، در کتاب مناقب خود چنین آورده است:«مدت خلافت علی علیهالسلام چهار سال و ده ماه بود که به دست ابن ملجم مرادی به شمشیر مضروب شد و این حادثه شوم، قبل از ورود به دهه سوم ماه رمضان روی داد».
اوج جنایت بشری
حادثهای که به شهادت امام علی علیهالسلام انجامید، یکی از بزرگترین جنایتهای بشری است؛ زیرا ابنملجممرادی، هیچ آزاری از امام ندیده بود. امیرمؤمنان علی علیهالسلام برای او سرا پا مهر و محبت و خیر و برکت بود، چنانکه برای دیگران.
این فاجعه، به بدنامی برنامهریزان و عامل آن انجامید و برای امام علی علیهالسلام ، حیاتی بود بالاتر از حیات دنیوی. حادثه مسجد کوفه و واکنش امام، نمایشگر اوج انسانیت و جلوهای از نمایش عدل علوی در تاریخ بشری است. نوزدهم رمضان سال چهلم هجری، شاهد مظلومیت علی علیهالسلام و اوج بندگی برترین انسان عصر پس از پیامبر بود.
از صحنه کارزار تا دیدار پروردگار
به طور معمول، در اسلام، جهاد آنجا معنا پیدا میکند که به مرزهای اسلامی حمله شده و جامعه اسلامی یا بخشی از آن مورد تهدید قرار گرفته باشد. جنگهایی که در زمان پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله و امام علی علیهالسلام رخ داد، چنین بود. در عین حال، اگر جنگی شکل میگرفت و آتشی شعلهور میشد، سردار و سپهسالار آن و امیر جنگاوران و سربازان اسلام، کسی جز شیر خدا، حضرت علی علیهالسلام نبود. ایشان در شب آخر عمر سراسر جهاد و تلاش خویش و در فردای فاجعه نوزدهم رمضان، خطاب به دخترش میفرماید: «دخترم! من تمام عمرم را در معرکهها و صحنههای کارزار گذرانده و با پهلوانان و شجاعان نامی مبارزهها کردهام. چه بسیار یک تنه بر صفوف دشمن حمله برده و بزرگان رزمجوی عرب را به خاک و خون افکندهام. ترسی از چنین اتفاقات ندارم، ولی امشب احساس میکنم دیدار حق فرا رسیده است».
سبکبار و بی قرار
انسانها از مرگ گریزانند و از گرفتاری در چنگال آن هراسی همیشگی دارند. اسلام، بزرگانی را به جوامع بشری معرفی کرد که نه تنها از مرگ نمیترسیدند، بلکه آن را به بازی میگرفتند. برجستهترین شخص در سبکباری و در عین حال بیقراری درباره مرگ در راه خدا، امیرمؤمنان علی علیهالسلام بود. صحنههای فراوانی در زندگی امام علی علیهالسلام پدید آمد که شاهدی بر این معناست. برای نمونه، در جریان هجرت پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله ، در بستر ایشان خوابید و در واقع، در آغوش خطر آرمید. در جنگ بدر، نه تنها دلاوران قریش را به خاک انداخت، بلکه پشت ترس را نیز به خاک کشاند. در جنگ احد، بیش از هفتاد زخم برداشت، ولی پایداریاش، به اسلام و مسلمانان قوّت بخشید. از همه پرمعناتر اینکه، برای تأمین هزینه ازدواجش، زره خود را فروخت؛ زیرا به تعبیر پیامبر اسلام، به آن نیاز نداشت. آن انتظار و این بیقراری، درسحرگاه نوزدهم رمضان به وصال انجامید.
مدعیان حق و حقکشی
مسجد کوفه در نوزدهم ماه رمضان سال چهلم، محلی بود که پرده از چهره مسلماننمایان برداشته شد. خوارج باقی مانده از جنگ نهروان، نورانیت خورشید را نمیدیدند و حق و باطل را به گونهای یکسان در تاریکی میپنداشتند و تنها خود را مسلمان میدانستند. به تعبیر امام خمینی رحمهالله ، آنهایی که حضرت امیرمؤمنان علی علیهالسلام را در محراب عبادت کشتند، مدعی اسلام بودند و با اسم اسلام، با اسلام جنگیدند. ایشان در جای دیگر، از عدهای یاد میکند که پیشانیشان از شدت طول سجده پینه بسته بود، ولی حق را کشتند. این مسئله و شهادت امام علی علیهالسلام ، گواه مظلومیت و غربت آن امام همام است.
نوزده رمضان، از منظری دیگر فاجعه نوزده رمضان سال چهلم هجری را از زبان ابن ملجم مرادی میتوان اینگونه بیان کرد: علی علیهالسلام وارد مسجد شد و پس از آنکه با خدای خویش راز و نیاز کرد، راه پشتبام مسجد را در پیش گرفت و با ندای بلند، آواز اذان سر داد. آنگاه با صدای محبتآمیزش مرا برای نماز بیدار کرد. سپس در محراب به نماز ایستاد. لحظات سخت و سنگینی بود. همین که علی علیهالسلام سر از سجده برداشت، بلافاصله شمشیرم را بالای سر بردم و با تمام قوا آن را فرود آوردم و درست بر جایی زدم که عمر و بن عبدود در جنگ خندق بر سر علی علیهالسلام ضربه زده بود. این ضربت تا سجدهگاهش را شکافت و خون فواره زد، ولی علی علیهالسلام فقط ندا در داد: «به خدای کعبه رستگار شدم».
از هدایت به ضلالت
امام علی علیهالسلام ، مقام امامت و پیشوایی امت اسلامی را بر عهده داشت. در کتاب شریف نهجالبلاغه، به جایگاه رهبری و نیز وظایف حاکم جامعه دینی اشاره شده است. مبارزه با فساد و رهبران فاسد، بهرهوری از دانش، بینش و مدیریت همراه با پیشینه درخشان و دارا بودن صفاتی چون مردمدوستی، خودسازی، هوشیاری، قاطعیت، هماهنگی در گفتار و کردار و دردمندی، از جمله نکاتی است که مورد توجه امام علی علیهالسلام قرار گرفته است. با این عقیده، امیرمؤمنان پس از آنکه در مسجد کوفه هدف قرار گرفت، خطاب به ابن ملجم فرمود: «آیا من برای تو امام بدی بودم که با من اینگونه رفتار کردی؟ آیا بر تو مهربان نبودم؟ آیا بیش از دیگران به تو عنایت نکردم؟ آیا عطایت را زیاد نکردم؟ زیرا امید داشتم که از گمراهی رهایی یابی و به هدایت رهنمون شوی».
مدارا با اسیر
بیتردید، فتوت و مردانگی، از ویژگیهای اخلاقی است که بسیار مورد توجه و تأکید قرآن و آموزههای تربیتی پیشوایان معصوم علیهمالسلام قرار گرفته است. دامنه این مردانگی در مورد آن بزرگواران چنان گسترده است که حتی گاه بر سر دشمنان دین نیز سایه افکنده است. یکی از جلوههای تاریخی و ماندگار اخلاق اسلامی، مسئله برخورد امیرمؤمنان علی علیهالسلام با ابن ملجم مرادی است. در تاریخ آمده است که امام علی علیهالسلام فرمود: «او اسیر شماست، به او نیکی کنید. محلی را که در آن زندانی است، وسیع قرار دهید. اگر من زنده ماندم، او را خواهم کشت یا اگر مایل بودم، خواهمش بخشید. اگر مُردم، او را یک ضربت بزنید، همانگونه که بر من ضربت زده است.» این وصیت را شهریار شعر ایران زمین، اینگونه به نظم آورده است:به جز از علی علیهالسلام که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
از زبان دشمن
بزرگی و بزرگواری امیرمؤمنان علی علیهالسلام ، بدیهی و کتمانناپذیر است و در قرآن کریم نیز آیات متعددی در این باره وجود دارد. جالب اینجاست که دشمنانش نیز این شخصیت بزرگ را ستودهاند. معاویه، دشمن سرسخت آن حضرت، پس از شنیدن خبر شهادت امام علی علیهالسلام گفت: «کسی را از دست دادند که منبع دانش، برتری و نیکی بود و مقام برجستهای داشت. نمیدانید اسلام، چه شخصیت دانشور، فضیلتگستر، پرسابقه و درخشندهای را از دست داد.» این در حالی است که میزان دشمنی معاویه با آن حضرت، بر هیچ کس پوشیده نیست.
تاریخ : جمعه 87/6/29 | 11:54 عصر | نویسنده : احیاگران عید بزرگ غدیر دولت آباد*قنبر حیدری*
بسم الله الرحمن الرحیم
تَهَدَّمَت وَ َاللهِ أرکانُ الهُدی وَ انطَمَسَت أعلامُ التُّقی
داد پس جبریل با صو ت جلی خلق را آگاه از قتل علی
گفت کی اهل سما خلق زمین کشته شد از کین أمیرالمؤمنین
این ندا آمد چو زینب را بگوش زد بسر دست غم آمد در خروش
شد ببالین دو فخر عالمین گفت کای جان حسن جا ن حسین
عالمی را خاک عالم شد بسر چرخ گردون کرده ما را بی پدر
چون بمسجد هر دو تن بشتافتند باب خود را غرقه در خون یافتند
آه از ساعت که دیدند آنجناب کرده موی خود بخون خود خضاب
ابن ملجم کرده از تیغ جفا تا به ابرو فرق آن شه را دو تا
شاه را در بر گرفتندی چو جان پس به سوی خانه گشتندی روان
شاه دین فرمود کای احباب من جمله همراهان من اصحاب من
کس مبادا آید از من پیشتر کاهلبیتم را شود غم بیشتر
آه از آن ساعت ک ه زینب را نظر اوفتادی بر سر پاک پدر
از فغان اهل بیت بو تراب شد زمین و آسمان پر انقلاب
زینب و کلثوم اندر شور و شین بر فلک بانگ حسن آه حسین
بهر استعلاج آن محنت نصیب پس طلب کردند نعمان طبیب
دید نعمان از جفای اهل شر فرق شه را صورت شق القمر
آسمان دست ستم افراخته تیغ کین کار علی را ساخته
زد بسر دست غم و با حال زار گشت گریان همچو ابر نو بهار
گفت یاران خاک غم بر سر کنید گریه بر مظلومی حیدر کنید
صغیر اصفهانی
تَهَدَّمَت وَ َاللهِ أرکانُ الهُدی وَ انطَمَسَت أعلامُ التُّقی
به خدا سوگند که درهم شکست ارکان هدایت و تاریک شد ستاره های علم نبوت
ابن ملجم زد چو از راه جفا تیغ بر فرق علی شیر خدا
داد پس جبریل با صو ت جلی خلق را آگاه از قتل علی
گفت کی اهل سما خلق زمین کشته شد از کین أمیرالمؤمنین
این ندا آمد چو زینب را بگوش زد بسر دست غم آمد در خروش
شد ببالین دو فخر عالمین گفت کای جان حسن جا ن حسین
عالمی را خاک عالم شد بسر چرخ گردون کرده ما را بی پدر
چون بمسجد هر دو تن بشتافتند باب خود را غرقه در خون یافتند
آه از ساعت که دیدند آنجناب کرده موی خود بخون خود خضاب
ابن ملجم کرده از تیغ جفا تا به ابرو فرق آن شه را دو تا
شاه را در بر گرفتندی چو جان پس به سوی خانه گشتندی روان
شاه دین فرمود کای احباب من جمله همراهان من اصحاب من
کس مبادا آید از من پیشتر کاهلبیتم را شود غم بیشتر
آه از آن ساعت ک ه زینب را نظر اوفتادی بر سر پاک پدر
از فغان اهل بیت بو تراب شد زمین و آسمان پر انقلاب
زینب و کلثوم اندر شور و شین بر فلک بانگ حسن آه حسین
بهر استعلاج آن محنت نصیب پس طلب کردند نعمان طبیب
دید نعمان از جفای اهل شر فرق شه را صورت شق القمر
آسمان دست ستم افراخته تیغ کین کار علی را ساخته
زد بسر دست غم و با حال زار گشت گریان همچو ابر نو بهار
گفت یاران خاک غم بر سر کنید گریه بر مظلومی حیدر کنید
چرخ گردون را سر جور و جفاست
یک شب دیگر علی نزد شماست
صغیر اصفهانی
.: Weblog Themes By Pichak :.